اسراف و عوامل آن از ديدگاه اسلام


 

نويسنده:ظاهر حبيبي*
منبع : اختصاصی راسخون




 

چكيده:
 

اسراف در اصطلاح غالبا به معناي خروج از اعتدال و زياده روي در اموراقتصادي بكار برده مي‌شود .
در قرآن كريم با نگاه لغوي اسراف، چندين مورد آن مانند : اسراف در خوردن ، آشاميدن، قتل، نفس و انفاق آمده است .
بر اساس روايات معصومين (عليهم السلام) معيار براي اسراف يك امر نسبي است كه با شأن هر فرد و شرايط هر جامعه فرق مي‌كند.
در دين اسلام براي اموال فردي و اقتصاد اجتماعي اهميت زيادي داده شده است و اموري مانند اسراف و زياده روي، ، مورد مذمت قرار گرفته است و انسان را در مصرف اموالش آزاد نگذاشته بلكه او را در قبال مصرف آن مسؤل مي‌داند
براساس آيات و روايات، براي پديده‌اي اسراف علل و عواملي مانند : جهل و ناداني،خودنمايي و....را مي‌توان نام برد.
كليدواژه ها: اسراف ، تبذير ، اقتصاد ، انفاق ، مصرف ، كفاف .

مقدمه
 

خداي متعال انسان را آفريد و به او شرافت وكرامت بخشيد و براي ادامه حيات جسماني او نعمت هاي فراواني را در دل طبيعت به وديعه نهاد و از اين مواهب طبيعي به عنوان خير ، فضل، رحمت و رزق ياد نمود و انسان را براي مصرف صحيح آنها تشويق فرمود. در فرهنگ اقتصاديِ اسلام، يكي از موضوعاتي كه مورد تاكيد قرار گرفته است و رهبران بزرگ ديني از اهميت ولزوم آن سخن گفته اند موضوع «تقدير معيشت» است كه منظور از آن طرح يك نقشه اقتصادي كامل و برنامة جامع و معقولي از دخل و خرج زندگي است. ساختمان اين نقشة اقتصادي مبتني بر دو اصل مهم واساسي «درآمدسالم» و «مصرف صحيح» است ، در اينجا مراد از درآمد سالم اقتصادي اين است كه از راه حلال و با مجوز شرعي فراهم گردد و مراد از مصرف صحيح نيز خرج و صرف كردن در راه حلال و معقول است چنانچه امام سجاد (عليه السلام) به اين دو اصل اشاره نموده و آن را از حقوق اموال مي‌داند: «وَ أمَّا حَقُّ المالِ فأنْ لا تَأخُذَهُ إلاَّ مِنْ حِلِّهِ و لا تُنْفِقَهُ إلاَّ فِي حِلِّهَ»(1) واما حق مال آن است كه فقط از راه حلال آن را بدست آوري و فقط در راه حلال آن را خرج كني.و نظام اقتصادي مطلوب منوط به رعايت اين دو اصل اساسي است بطور كه اگر فرهنگ ناسالمي مانند ربا خواري، رشوه وغيره براي درآمد ، و يا مصرف نا صحيح همچون اسراف و تبذير در مصرف بر جامعه حاكم باشد به آن نظام اقتصادي مطلوب نخواهد رسيد.بر اساس برخي از آيات وروايات (بعداً خواهدآمد) نظام اقتصاد اسلامي به منظور ايجاد جامعه متعادل و از بين بردن فقرو محروميت و زدودن فاصله هاي طبقاتي اقتصادي ، انسانها را دعوت به كار وكوشش وابتكار وخلاقيت نموده است و از طرفي هم از اسراف و مصرف هاي نادرست كه باعث اتلاف و نابود ساختن اموال وثروت هاي بدست آمده جلو گيري مي‌نمايد
واژه شناسي اسراف وتبذبر(2)

اسراف:
 

در التحقيق آمده : السَّرَفُ: تجاوز الحدّ في كلِّ فِعلٍ يَفعلُه الإنسانُ، و إن كان ذلك في الإنفاقِ أشهَر(3)،اسراف به معنای تجاوز کردن از حد در هر کاریاست که از انسان سر بزند. گرچه کاربرد آن در هزینه کردن مال بیشتر است.
در مجمع البحرين آمده: « الإسرافَ الصَّرفُ زِيادَةً عَلى ما يَنبَغي»(4) اسراف،صرف نمودن مال بيش از اندازه ي است كه صرف آن روا وسزاوار شناخته شده است.
در جاي ديگر آمده است: واژه «اسراف» در لغت به معنی «گزافکاری کردن، در گذشتن از حد میانه، تلف کردن مال و ولخرجی کردن آمده است(5). برخي نيز گفته اند: « اسراف به معناي خروج از حد است به عبارت ديگرخرج كردن مال در صورتي كه با موازين عقلي وشرعي توام نباشد».(6)

تبذير:
 

راغبمی گوید: «التبذیرُ التفریقُ واصلُه القاءُ البذرِ وطرحُهُ فاستعیرَ لکلِّ مُضیعٍ لِمالِهِ»(7)،تبذیر به معنای پراکنده کردن است و اصل آن پاشیدن بذراست و به هرکس که مالش راضایع می کندگفته می‌شود.
درمجمع البحرين آمده:« و قد فُّرِّقَ بَينَ التَّبذِيرِ و الإسرافِ في أنَّ التبذيرَ الإنفاقُ فيما لا يَنبَغي، و الإسرافَ الصَّرفُ زِيادَةً عَلى ما يَنبَغي» بين اسراف وتبذير فرق گذارده شده به اينكه تبذير صرف نمودن مال است در مورد كه نمي بايست مال در آن مورد مصرف شود ، واسراف ، صرف نمودن مال بيش از اندازه ي است كه صرف آن روا وسزاوار شناخته شده است.(8)
معين آورده است: تبذیر در لغت به معنای پراکندن و پریشان ساختن است.(9)
لذا برخي براي اين دو واژه درلغت تفاوت هاي را ذكر كرده اند و «اسراف» را به معناي تجاوز از حد و خروج ازمرز اعتدال، و واژه‌اي «تبذير» را به معناي پراكنده ساختن و ريخت و پاش هاي بي جهت و بي‌معني بكار مي برند.(10) كه به نظر مي‌رسد اين نيز به همان معناي اسراف بر مي‌گردد زيرا ريخت و پاش هاي بي معني در حقيقت همان عبور كردن از حق و حدود مال است ،
اما اين دو واژه‌ وقتي در لغت در باب انفاق مي‌آيد غالبا به يك معنا دلالت دارد چنانچه در «تاج العروس» آمده است: «وَالاِسرافُ في النفَقه: التبذير»(11) ولي برخي از اهل لغت تفاوت هاي بين آن ها ذكر كرده اند كه بدان اشاره شد. در اصطلاح و لسان روايات نيز غالبا در كنار همديگر و در يك معنا و در مقابل اقتصاد واعتدال به كار ميروند مثلا در يك جا امام صادق(عليه السلام) مي فرمايد: « مَن اَنفَقَ شَيئاً في غَيرِ طاعَة اللهِ فَهوَ مُبَذِّرٌ مَن اَنفَقَ في سَبيلِ الخَيرِ فَهوَ مُقتَصِدٌ»(12) و در جاي ديگر از امام باقر (عليه السلام) نقل شده است:« الاِسرافُ الاِنفاقُ في مَعصيةِ في غيرِ حقٍّ»(13) كه در هردو حديث هدف مصرفِ عصياني و غير اطاعي است ولي در اولي تعبير به تبذير و در دومي با عبارت اسراف آمده است. سخن آيت اله مكارم را نيز مي‌توان به عنوان مؤيد بر اين مدعي آورد كه مي‌‌گويد: « بسيار مى‏شود كه اين دو كلمه درست در يك معنى به كار مى‏رود و حتى به عنوان تاكيد پشت سر يكديگر قرار مى‏گيرند».(14)برخي هم گفته اند:« اسراف به معناي عام شامل تبذير(ولخرجي وصرف مال در راه هاي نا مشروع)، اتراف (خوشگذراني ولذت جويي افراطي) و اتلاف مال كه در آيات وروايات تحريم شده اند نيز مي‌شود».(15)در اين مختصر نيز وقتي اين دو واژه با هم مي‌آيند معناي اصطلاحي مراد است،

موارد اسراف
 

در قرآن كريم بيش از بيست مورد مسئله اسراف مطرح وهمه جا مذموم وناپسند دانسته شده است كه ذيلا برخي از آن موارد آورده مي شود:

اسراف در خوردن و آشاميدن :
 

خداوند متعال دروقتي در قرآن مجيدش به مواهب خوردني و آشاميدني هاي پاك وحلال (16)اشاره نموده مي فرمايد:« كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا».(17) بخوريد و بياشاميد، اما براي اينكه از اين دو دستور سوء استفاده نشود بلكه خوردن . آشاميدن نيز در حد اعتدال و عاقلانه باشد بلافاصله مي‌فرمايد:« إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ» ولي اسراف نكنيد كه خدا مسرفان را دوست نمي‌دارد.(18)
در اينجا زياده روي در تغذيه كه همان «پرخوري» است از مصاديق اسراف و تجاوز از حداعتدال معرفي شده است.(19)

اسراف در انفاق
 

در آيات از سوره فرقان خداوند متعال صفات ممتاز بندگان خوبش را بيان نموده و از جمله مي‌فرمايد:
«وَ الَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً»(20) .
«و كساني كه هر گاه انفاق كنند ، نه اسراف مي‌نمايند ونه سختگيري ، بلكه در ميان اين دو ، حد اعتدالي را رعايت مي كنند» .گرچه انفاق يكي از و ظايف هر انساني است اما در اينجا هم اگر افراط و تفريط باشد و از حد اعتدال خارج شود بطور كه يا ان چنان اسراف وزياده روي در انفاق نمايد كه خود وخانواده اش دچار سختي و مشقت شود ويا آن چنان خساست و سخت گيري بخرج دهد كه ديگران از مواهب آنها استفاده نكنند، در هردو صورت از حد اعتدال خارج است و متصف به صفات ممتاز عبادالرحمن نيستند.

اسراف برنفس:
 

کسى كه نا فرماني امر پروردگار خويش را مي نمايد و با ارتکاب گناه و معصیت از حریم انسانى خود تجاوز مى‏کند اسرافکار متجاوز است لذا خداوند نيز چنين اشخاصي را اسراف كار ناميده و آنها را دعوت به اميد واري و عدم ياس و نو ميدي نموده مي‌فرمايد :«قُل يا عِبادِيَ الَّذينَ اَسرَفُوا عَلي اَنفُسِهُم لا تَقنَطُوا مِن رَحمَة الّله»(21)«پيامبر گرامي! بگو به بندگان من آنانكه بر نفس خوداسراف نموده ومرتكب گناه شده اند ، ازرحمت خداوند نا اميد نباشند».بنابر اين به انسان كه از حدود الهي را زير پا گذاشته واز حريم انساني خويش تجاوز نموده و گناه انجام مي‌دهند اسراف كار گفته مي‌شود.

اسراف در قتل:
 

در دوران جاهلیت رسم بر این بود که هرگاه کسى از روى ظلم و تعدى به قتل مى‏رسید بستگان مقتول با توجه به خوى و خصلت جاهلى و حس کینه‏توزى و انتقام‏جویى چند نفر از بستگان قاتل را به قتل مى‏رساندند. قرآن کریم این تجاوز و انتقام‏جویى را مردود دانسته وآن را از مصاديق اسراف دانسته مي‌فرمايد: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً »(22) كسي كه مظلوم كشته شده ، براي ولي خون، بر قاتل سلطه قرار داديم . او بايد مراقبت كند كه در قتل زياده روي واسراف نكند وبه ناحق خوني نريزد؛ یعنى، براى قتل یک نفر، فقط یک نفر را به قتل برسانند، چنانچه اميرالمؤمنين علي (عليه‌السلام)در بسترمرگ وصيت نمود : مبادا بعد از شهادت من در خون مسلمانان غوطه ور شويد...آگاه باشيد تنها قاتل من (عبدالرحمن‌بن‌ملجم مرادي)كشته خواهد شد. درست دقت كنيد هنگاميكه من از اين ضربه‌اي كه بر من زده است شهيد شوم ، تنها يك ضربه به او بزنيدو بعد از كشتنش ، بدن او را مثله نكنيد.(23)ازبررسي اين آيات استفاده مي شود كه واژه اسراف تنها یک واژه اقتصادی نبوده و کاربردآن منحصرا در امور مالی نیست. بلکه این واژه قبل از آنکه نشانه جرم در امور اقتصادیباشد، بیانگر وضعیت نامناسب و غیرمعقول اخلاقی و فرهنگی شخص یا جامعه مسرف است کهحالت تجاوزگرانه و بی اعتنایی به قوانین و حدود شرعی و انسانی می باشد ونهايتا به يك نقطه مشترك و قدرجامع دست مي‌يابم و ان اينكه در هر فعلي كه انسان از حريم و محدودة آن تجاوز كند اسراف ناميده مي‌شود و چنانكه گذشت اين همان معناي لغوي اين واژه را مي‌رساند .
ولي چنانچه اشاره شد از آنجايكه اين واژه اصطلاحا در امراقتصادى بكار مي‌رود و مورد ابتلاي مردم است و بيشتر روايات كه از معصومين (عليهم السلام) در مورد اسراف به ما رسيده است در ارتباط با اسراف اقتصادي و مصرف مالي است ، لذا اين مختصر در اين مورد اسراف مي پردازد .

معيار در اسراف اقتصادي چيست؟
 

اين سؤال متصور است كه در اسراف افتصادي معيار چيست و حد كدام است و محدودة آن تا كجاست تا خروج وتجاوز از آن اسراف گفته مي شود ؟ به عبارتي ديگر آيا آن معيار مطلق است تابراي همگان در هر زمان ومكان قابل تطابق باشد يا يك امر نسبي است و هر فردي در هرزمان و مكان ، معيار خاصي دارد؟ به نظر مي رسد پاسخ اين پرسش را از كلمات گهربار حضرات معصومين(عليهم السلام) و بزرگان دين دريافت زيرا حضرت‌امير(عليه السلام) مي‌فرمايد : « مافَوقَ الكَفافِ ، اِسرافٌ»(24)بيش از حد كفاف اسراف محسوب مي شود . امام‌صادق‌(عليه‌السلام) يكي از مصاديق آن را چنين مي‌فرمايد: « كُلُّ بِناءٍ لَيسَ بِكَفافٍ فَهوَ وَبالٌ عَلي صاحِبِه يَومَ القيامَة»(25) هر ساختماني كه بيش از حد كفاف باشد ، در روز قيامت وبال مالكش خواهد بود .
امام صادق(عليه السلام) مي فرمايد:«اَتَرَي اللّهَ ائتَمَنَ رَجُلاً عَلي مالٍ خَوَّلَ لَهُ آن يَشتَرِ فَرَساً بِعَشرَةِ آلافٍ درهم وَ يَجزيَهُ بِعَشرِينَ دِرهماً ... وَ قالَ:« لاتُسرِفوُا اِنَّهُ لا يُحِبُّ المُسرِفين »(26)آيا گمان داري به خاطر داشتن مال فراوان كسي مجاز است اسبي به هزار درهم بخرد در حال كه اسبِ بيست درهمي او را كفايت مي‌كند؟ مگر نه اين است كه خداوند فرموده است : اسراف نكنيد كه خدا اسراف كنندگان را دوست ندارد.از اين بيانات روشن مي شود هر مصرفي كه از حد احتياج و كفايت شخص، خارج وغيرمعقول باشد اسراف است زيرا در روايت اول منزل كه بيش از حد نياز ساخته شود وبال صاحبش به حساب مي آيد و در روايت دوم خريدن وسايل نقلية گران قيمت كه بيش از حد نياز باشد اسراف ناميده شده است . اما اين ملاك و معيار يك امر نسبي است كه با شأن هر فرد و شرايط آن جامعه سنجيده مي‌شود ،لذا ممكن است يك نوع مصرف ، براي فردي در يك جامعه بر اساس احتياج و ضرورت وي به حساب آيد اما براي فرد ديگري و يا در جامعه ديگري از موارد اسراف گفته شود و بالعكس.

حفظ اقتصاد و دوري از اسراف از منظر دين
 

در نظام اقتصادی اسلام، هم مالکیت خصوصی افراد جامعه محترم شمرده شده است وهم نيازهاي جامعه مدنظرقرار گرفته است(27) واز هر امري كه باعث اسيب رساني به اين مهم گردد جلو گيري مي‌نمايدزيرا اقتصاد جامعه ، به منزله خون در ييكر ، و يا ستون فقرات جامعه معرفی شده است همان طور كه حيات وزندگي انسان نياز به گردش خون دارد و هر گاه اين جريان متوقف گردد و يا خون در عضوي انباشته شود وبه عضوي ديگري نرسد به همان ميزان در نظم زندگي انسان اختلال وارد مي‌شود اقتصاد نسبت به فرد واجتماع نيز همان نقش خون در بدن را ايفا مي كند که بايد براي جريان صحيح در جامعه كوشيد و از موارد كه باعث هدر رفتن آن مي‌شود جلو گيري نمود ، لذا خداي متعال مي‌فرمايد : « وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً »(28) و اموال خود را كه خداوند وسيله قوام زندگى شما قرار داده به دست سفيهان ندهيد.(29) زيرا آنها با عمل سفيهانه باعث ضربه زدن به اقتصاد و جريان حياتي جامعه مي‌شود و اين يك امر غير معقول است كه مورد قبول اسلام نيست،
بنا بر اين نظام اقتصاد اسلامي بر اين اساس پي ريزي شده است كه فقر ومحروميت و بيكاري را از صحنه زندگي انسانها ريشه كن كند و افراط وتفريط ها و فاصله ها و شكاف هاي عظيم را از ميان بردارد تا جامعه اسلامي را از لحاظ اقتصاد جامعه اي همرنگ و هم آهنگ ومعتدل سازد زيرا اقتصاد باعث قوام زندگي انسانها معرفي شده و همچون خون در پيكر اجتماع كارايي دارد كه بايد در تمام نقطه اين پيكر جريان داشته باشد و در راه ايجاد اين منظور از طرفي مسلمانان را بكار وكوشش و ابتكار وتوليد و خلاقيت دعوت وترغيب مي كند چنانچه از رسول اكرم (صلي الله عليه واله) نقل شده است: « مَن طَلَبَ الدُّنيا حَلالاً استِعفافاً عَنِ المَسأله وَ سَعيآ عَلي عَيالِهِ وِ تَعَطُّفاً عَلي جارِهِ لَقِيَ اللهَ وَ وَجهُهُ كَالقَمَرِ لَيلَة البَدرِ»(30) كسيكه از پي مال مشروع برود براي آنكه آبروي خود را از ذلّت سؤال مصون نگه دارد ، عائلة خويش را اداره كند و به همسايه خود كمك كند ، در پيشگاه خداوند سر بلند ورو سفيد است و صورتش مانند ماه تمام مي‌درخشد. و قوانيني به منظور جهت بخشيدن به حركتها وابتكار ها در راه رسيدن به استقلال و خود كفايي وضع مي‌نمايد و از طرف ديگر از اسراف و اتلاف و نابود ساختن اموال و ثروتهاي بدست آمده و همچنين خرج كردن آنها در راه فساد ، ايجاد تباهي ، اختلاف ونفاق جلو گيري مي كند.(31)به همين جهت است كه اسراف و تبذير ، همواره مورد مذمت و نكوهش قرار گرفته است.
در رسالة حقوق امام سجاد(عليه السلام) آمده است :
«وَ أمَّا حَقُّ المالِ فأنْ لا تَأخُذَهُ إلاَّ مِنْ حِلِّهِ و لا تُنْفِقَهُ إلاَّ فِي حِلِّهَ و لا تُحَرِّفَهُ عَن مَواضِعِهِ و لا تَصْرِفَهُ عَنِ حَقائِقِه و لا تَجْعَلَهُ إذا كانَ مِن اللهِ إلاَّ إلَيْهِ و سَبَباً إلي اللهِ و لا تُؤْثِرَ بِهِ علي نَفْسِكَ مَنْ لَعَلَّهُ لا يَحْمَدُكَ و بِالْحَرِيِّ أنْ لا يُحْسِنَ خِلافَتَهُ في تَرَكَتِكَ و لا يَعْمَلَ فيهِ بِطاعَۀِ رَبِّكَ فتَكونَ مُعيناً لَهُ علي ذلكَ و بمَا أحْدَثَ في مالِكَ أحْسَنَ نَظَراً لِنَفْسِهِ فيَعْمَلَ بِطاعَةِ رَبِّهِ فيَذْهَبَ بِالغَنيمَةِ و تَبُوءَ بالإثْمِ و الحَسْرَةِ و النَّدامَةِ مَعَ التَّبِعَةِ»(32)
«اما حق مال آن است كه فقط از راه حلال آن را بدست آوري و فقط در راه حلال آن را خرج كني و نبايد آن را از مواضعش منحرف كني و نبايد آن را از حقيقتش بر گرداني و اگر مال از خداست بايد آن را فقط در راه خدا صرف كني و آن را سبب حركت در راه خدا قرار دهي . كسي كه ترا ستايش نمي‌كند و در تركة تو جانشين خوبي نيست و مال تو را در راه اطاعت از خدايت به كار نمي برد ، بر خودت ترجيح مده ،زيرا اگر چنين كني در اين كار مُعين وي خواهي بود . همچنين مال خود را به كسي كه مال تو را در راه اطاعت خدا بكار مي برد ولي نمي تواند كاري كند كه مال تو بهتر شود مده زيرا اگر مالت را به چنين كسي بدهي منافع مال از بين مي رود و تو با خطا ، حسرت و ندامت و مكافات عملش مي‌ماني‌».(33)لذا ما در مصرف اموال خويش ازادي مطلق نداريم تا به هر نحوي آنرا مصرف نماييم، امام صادق(عليه السلام) مي‌فرمايد:«المالُ مالُ اللهِ يَضَعَهُ عِندَالرَجُلِ وَدائِعَ وَ جَوَّزَ لَهُم اَن يأكُلُوا قَصداً وَ يَلبِسُوا قَصداً وَ يَنكِحُوا قَصداً وَ يَركِبُوا قَصداً»(34) ثروت متعلق به خداست و خداوند متعال به عنوان امانت آن را در اختيار مردم قرار داده است و با رعايت ميانه روي براي آنان مجاز شمرده كه بخورند ، بپوشند ، ازدواج كنند و از وسائل نقليه استفاده كنند .ما در قبال اين سرمايه الهي واقتصاد اجتماعي نسبت به همنوعان خود در زمان حال وآيند مسئول بوده وبايد مصرف ما با محوريت عقل و بر مبناي اعندال و دور از اسراف گري و سفاهت صورت گيرد، زيرا ما همانطوريكه در كسب اموال مسؤل هستيم تا از راه حلال بدست آوريم در بعد مصرف آن نيز مسؤل هستيم تا در راه حلال مصرف نمايم.درسوره فرقان وقتي خداوندمتعال اوصاف بندگان خوبش را بيان مي فرمايد و به پنجمين صفت ممتازآنها كه اعتدال و دورى از هر گونه افراط و تفريط در كارها، مخصوصا در مساله انفاق است اشاره كرده مى‏فرمايد:« وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواما »، آنها كسانى هستند كه به هنگام انفاق نه اسراف مى‏كنند و نه سخت‏گيرى، بلكه در ميان اين دو حد اعتدالى را رعايت مى‏كنند. بنا براين كساني كه اسراف وزياده روي در انفاق نمايد كه خود وخانواده اش دچار سختي و مشقت شود ويا آن چنان خساست و سخت گيري بخرج دهد كه ديگران از مواهب آنها استفاده نكنند، در هردو صورت از حد اعتدال خارج است و متصف به صفات ممتاز عبادالرحمن نيستنداگر اين دستور وحياني در جهان اجرا گردد و از نعمت هاي الهي استفاده بهينه شود بسياري از مشكلات حل ، و يكي از عوامل عمده اي فقر ومحروميت برداشته خواهد شد.(35)
يكي از دانشمندان ديني مي نگارد:علت عمده پيداييش فقر ها محروميت ها در اجتماع بشري و يا كمبود و نا رسايي در زمينه وسائل رفاه زندگي و تعليم وتربيت چيزي جز اسراف وتبذير و عدم رعايت اعتدال در خرج مال و ثروت نيست . اين حقيقت براي خوانندگان محترم در صورتي كه فقط براي نمونه ، آمار وارقام ثروت هاي كلاني را كه در راه تسليحات خرج مي شود در نظر بگيرند واضح مي شود . كه اين ، يكي از آن ارقام است: مركز علمي و فرهنگي سازمان ملل متحد (يونسكو) در پاريس، بولتن شماره 447مورخ 8 آبان 1343خود اعلام كرده است . هزينه ساختمان يك طيّارة بمب افكن از نوع پروتوتيب مطابق با حقوق 250000نفر آموزگار در يكسال تمام است !همچنين هزينة اين بمب افكن مساويست با ساختمان 30 دانشكده علوم كه در هر كدام از آنها يكهزار دانشجو به تحصيل مشغول باشند!همچنين هزينه ساختمان يك بمب افكن معادل است با ساختمان 75 بيمارستان كه هر كدام يكصد تختخواب داشته وكاملا مجهز و آماده باشند !
براي ساختمان يك طيارة شكاري مافوق صوت هزينه‌اي لازم است كه با آن مي توان 600000 خانة آپارتمان بنا نمود!
امروزه در هر ساعت از هر شبانه روز 14000000دلار در دنيا خرج تسليحات مي گردد در حالي كه ملت هاي بسياري در دنيا فاقد مسكن ، بيمارستان ، مدرسه، آزمايشگاه ، ووسائل كشاورزي و خلاصه وسيلة رفاه و ادامة زندگي هستند .
به عقيده كار شناسان يونسكو با خرج يكهزاروهشتصد ميليون دلار حد اقل 50 درصد از بي سوادان دنيا را با سواد كرد و با بهاي 130 هواپيما از نوع اف- 104مي توان دنيا را با سواد كرد !(36)
اسراف و زياده روي درمصرف مالي امروزه نه تنها از بلاهاى بزرگ اجتماعى است كه سراسر جامعه بشري را فرا گرفته است بلكه جوامع وكشور هاي مسلمان نيز در دام آن گرفتارند ، عليرغم اينكه دين اسلام دين اقتصاد وميانه روي است و افراط وتفريط را زاييده جهل وناداني مي داند(37) وحضرت على(عليه السلام) نيز در مورد قصد واعتدال مى‏فرمایند: «علَیکَ بِالقَصدِ فِى الاُمُورِ»(38) بر تو باد میانه‏روى در کارها. وده ها آيات وروايات هشدار دهنده، در مورد اسراف اقتصادي وافراط در مصرف وريخت وپاش هاي مالي واردشده است ، باز هم متأسفانه بلاي بزرگ اسراف وتبذير با چهرهاي متفاوت وقالب هاي مختلف دامن امت مسلمان را بخود رنگين نموده است و همه در اين منجلاب فرورفته اند و به اين پديده زشت مبتلااند ، چه در مسائل شخصي وشئونات زندگي فردي ويادر مسائل اجتماعي ورفتارعمومي ، مانند جشنها ، عروسي ها ،ميهماني ها ،پارتي ها ديدوبازديد ها ومسافرت هاي تشريفاتي وتجملاتي، ويا در قالب مراسمات ديني و مذهبي مانند مجالس عزاداري، ترحيم ،چهلم وهفتگي وامثال آن كه با مصارف بسيار بالا وهزينه هنگفت برگذار مي گردد .قرآن مجيد براي بشريت الگوي مصرف صحيح و سالمي(39) را ارائه نموده است و اسراف وتبذير را الگوي شيطاني(40)معرفي مي نمايد چنانچه امام حسن عسكري(عليه السلام) نيز فرمود: «وَعَلَيكَ بِالاِقتِصادِ وِ اِيّاكَ وَ الاِسرافَ فَاِنَّهُ مِن فِعلِ الشَيطَنَةِ »(41) بر تو باد ميانه روي و پرهيز كن از اسراف ؛ زيرا اسراف از كارهاي شيطاني است. لذا اگر اين الگوي الهي اجرا نشود و بلكه اسراف و الگوي شيطاني در جامعه حاكم باشد ، مو جب به هدر رفتن بسياري از منابع ، كالاها و خدمات توليدي جامعه و محروميت اقشار كم درامد جامعه از بدست آوردن آنها مي گردد .(42) در دين اسلام حتي در مسئله انفاق كه كار خوب و ممدوح است بايد اين الگو رعايت گردد چنانچه وقتي ابو لبابه در جلسه بنی قریظه جمله‌ي را گفت بودكه احساس خیانت به اسلام کرد و خودش را بادنياي ندامت به یک ستون درمسجد بست وگفت : خدایا تا توبه من قبول نشود من خو دم را از این ستون باز نخواهم کرد.خداوند به حبيبش خبر داد که توبه این مرد قبول است، پیامبر(صلي الله عليه واله) آمد وطناب رابازکرد وفرمود: ابولبابه توبه تو قبول شد، بعد ابولبابه عرض کرد: یارسول الله! می خواهم به شکرانه این نعمت که خدا توبه مرا پذیرفت، تمام ثروتم را در راه خدا صدقه بدهم. فرمود: این کار را نکن. گفت: یارسول الله! اجازه بدهید دو ثلث ثروتم را به شکرانة اینکه توبه ام در راه خدا قبول شده صدقه بدهم. فرمود: نه. گفت: اجازه بدهید نصف ثروتم را در راه خدا صدقه بدهم. فرمود: نه. اجازه بدهید یک ثلث ثروتم را در راه خدا صدقه بدهم. فرمود: مانعی ندارد. اسلام است و همة حسابهایش درست؛ چرا می‌خواهی همة ثروتت را صدقه بدهی، چرا می خواهی نصف ثروتت را در راه خدا صدقه بدهی، زن و بچه‌ات چه کنند؟ یک مقدار، یک ثلث را در راه خدا بده، بقیه اش را نگه دار.(43)

عوامل اسراف
 

براي مبارزه با يك پديده ناپسند و مذموم بايد ابتدا ريشه يابي نموده تا عوامل را شناسايي نموده و سپس به قلع وقمع آن اقدام نمود چنانكه براي از بين بردن درختي بايد ريشه هاي‌آن را خشكاند وگرنه با بريدن‌شاخ و برگ ها، چنين هدفي محقق نخواهد شد .
در اين قسمت به برخي ازعلل و عوامل پديده اسراف اشاره مي گردد :

1- ناداني
 

يكي از عوامل اسراف ناداني به اثار سوء آن است خداوند در قرآن كريم پس از آن كه قوم لوط را مردماني اسرافكار معرفي مي نمايد:« أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ»(44) در جاي ديگر انگيزه اسراف كاري آنان را ناداني مطرح مي‌كند و مي‌فرمايد:« بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ »(45)شما قوم جاهل هستيد.
امام موسي كاظم(عليه السلام) نيز براي هشام پيرامون جنود عقل وجهل فرمود: « ياهِشام:جُنودُ العَقلِ وَ الجَهل...اَلقَصدُ وَ الاِسراف(46) اعتدال و ميانه روي از جنود عقل و اسراف و زياده روي از افرادجهل وناداني است.

2- خودنمايي
 

يكي از چيز هاي كه ممكن است انسان را در دوران زندگي همواره به خود مشغول دارد خود نمايي است، بويژه اگر در اين مدت با محروميت ها دست به گريبان باشد ممكن است اين سرخوردگي هاي انباشته شده به تدريج تبديل به عقده هاي رواني شده و در شخصيّت او ايجاد اختلال نمايد.‌در اين صورت شخص سرخورده براي حفظ شخصيت خود، به ابزارهايي متوسل مي شود كه در روان شناسي از آن به عنوان مكانيسم هاي رواني و يا واكنش هاي دفاعي ياد مي شودو از آنهاميتوان (تصعيد) و (جبران) را نام برد،در اين نوع واكنش روانى، فرد دچار اختلال، سعي مي كند براي سرپوش گذاردن بر ناكامي ها و عقده هاي متراكم خود دست به عملي بزند كه او را در اجتماع مطرح كرده و شخصيّت دهد. اسراف، ولخرجي و ريخت و پاش هاي غيرمعقول را مي توان از همين موارد به شمار آورد؛ زيرا شخص مسرف، با اين عمل خود در جستجوي باز يافتن شخصيت سركوب شده خويش است، و فكر مي كند با اين روش در اجتماع به عنوان انساني دست و دل باز و بي اعتنا به ثروت، مطرح مي شود.
يپامبر اسلام (صلي الله عليه واله) فخر فروشي و خو د نمايي را يكي از علائم افراد اسرافكار معرفي مي نمايد: «أَمَّا عَلَامَةُ الْمُسْرِفِ فَأَرْبَعَةٌ الْفَخْرُ بِالْبَاطِلِ وَ يَشْتَرِي مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَلْبَسُ مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَأْكُلُ مَا لَيْسَ عِنْدَهُ»(47)براي مسرف چهار علامت است:فخر به باطل،خريدن، پوشيدن و خوردن چيزي كه در شأنش نيست .
حضرت علي (عليه السلام) نيز به همين عامل اسراف و زياده روي اشاره دارد و مي‌فرمايد:« مَن اِفتَخَرَبِالتَبذيرِ اِحتَقَرَبِالاِفلاسِ»(48)كسي كه به زياده روي افتخار وخود نمايي كند ، با تنگدستي خوار وزبون مي‌گردد.

3- تربيت خانوادگي
 

از خصوصيات و ويژگي هاي اساسي انسان، تربيت پذيري اوست. انسان برخلاف ساير حيوانات كه اساس حركات آنها منشأ غريزي دارد، شالوده شخصيّتش را تربيت خانوادگي او تشكيل مي دهد. روان شناسان سه عامل وراثت، خانواده و محيط خارج را از عوامل مهمّ تربيت انسان شمرده اند و از نظرگاه بعضى، عامل (خانواده) از دو عامل ديگر، يعني وراثت و محيط، اهميت بيشتري دارد. روان شناسان مي‌گويد: يك مادر خوب به صد استاد و آموزگار مي ارزد. طفلي كه در دامان مادر خود به خواب رفته نسل آتيه را تشكيل مي دهد و كيفيت اخلاقي و شخصيت وي در آتيه، مربوط به سرمشق و تربيتي است كه از نخستين مربّي خود - مادر - گرفته است. حضرت علي (عليه السلام) در اين مورد مي‌فرمايد :« اِنَّما قَلبُ الحَدَثِ كَالارضِ اَلخالِيَه ما اُلقِيَ فِيها مِن شَيءٍ قَبِلَتهُ»(49) همانا قلب نوجوان همچون زمين خالي از هربذري‌است‌‌كه هرچه در آن پاشيده شود مي پذيرد.
اين نكته در روايات اهل بيت عصمت و نيز در علوم تربيتي مسلّم است كه مؤثّرترين روش در تربيت، روش عملي است و كودك قبل از اين كه به گفته هاي والدين خود توجه داشته باشد، از حركات و اعمال آنان الگو مي گيرد. براين اساس روشن است فردي كه در خانواده اي تربيت و رشد يافته كه بزرگ ترهاي آن، الگوي صحيحي براي مصرف نداشته و به هر دليلي كه هست، به زياده روي و بي بند و باري در مصرف خو گرفته اند، اين روش نيز همانند ساير جهات اخلاقي در ساختار روحي او تأثير خواهد گذاشت و چنين خانواده هاي ولخرج فرزندان اسرافكار را تحويل جامعه خواهند داد..

4- فساد اخلاقي
 

برخي از مردم، طوري اند كه زمينه اسراف را بايد در شخصيت اخلاق و روحي آنان جستجو كرد؛ زيرا شخصي كه خودرا به تجاوز و قانون شكني عادت داده و به گناه و سركشي خو گرفته است.
معمولاً نمي‌تواند فرد معتدلي در امور مالي‌اش باشد و همواره بر اساس پيروي از هوي و هوس، در پي ارضاي تمايلات افسار گسيخته خويش مي باشد و سرمايه خود را در راه تأمين خواسته ها و عادات زشت و هوسبازانه اش به هدرخواهد داد. امام باقر(عليه السلام) فرمود:« المُسرِفونَ هُمُ الَّذينَ يَستَحِلّونَ المَحارِمَ ».(50)اسراف كنندگان كساني هستند كه محرمات«گناهان» را جايز مي شمارند. چنين افرادي در عين حالي كه يقين دارد با اين ولخرجي ها اموال وزندگي خويش را نا بود ميسازد اما چون يك شخصيت بي حد ومرز بار آمده و تعادل شخصيتي خويش را از دست داده لذا باكي ندارد ،مانند فردي كه به مواد مخدّر اعتياد دارد با وجود كه ميداند اعتياد بخش مهمّي از سرمايه زندگي خود و خانواده اش را بلعيده و نابود خواهد كرد و از اين راه ضررهاي بي شمار جسمي و روحي نيز بر او وارد مي آيد، باز هم از اين عمل نادرست خويش دست بر نمي دارد و اين جز نداشتن يك شخصيت معتدل و اراده محكم براي تصميم گيري و كنترل خواهشهاي نفساني نيست.

5- تقليد(الگوپذيري)
 

تقليد و الگو پذيري از عوامل بسيار مهم در تربيت بشر است. انسان هميشه مي خواهد زندگي اش را با كساني كه در نظر او شرافت و موفقيّت دارند هماهنگ سازد. اين احساس اگر همراه با هدايت عقل و انتخاب الگوهاي مناسب و صحيح باشد، انسان را در جهت رشد كمالات و فضايل اخلاقي به پيش مي‌برد. و بر عكس، چنانچه اين خوي انساني با تعصّب و جهل و خواسته هاي نفساني همراه شود، نتايجي خطرناك و زيانبار درزندگي انسان دارد كه اين خود به بزرگ ترين مانع در طريق هدايت انسان مبدل خواهد شد ، در قرآن مجيد كساني كه بطور كور كورانه وبدون تعقل وتأمل از گذشتگان شان تقلييد مي‌كنند مورد مذمت قرار داده است و مي‌فرمايد:« وَاِذا قِيلَ لَهُم اِتَّبِعُوا ما اَنزَلَ الّلهُ قالُوا بَل نَتَّبِعُ ما اَلفَيناعَليهِ آباءَنا»(51) هنگامي كه به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل كرده است پيروي كنيد ، مي‌گويند: بلكه ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم پيروي مي‌نمائيم . تا چه رسد تقلييد و پيروي بي منطقِ قومي از قوم ديگرو يا سرزميني از سر زميني ديگر . تقليد و پيروي كوركورانه از اين و آن .
امروزه بسياري از جوامع اسلامي تحت تآثير فرهنگ غرب قرار گرفته و متد زندگيِ آن سر زمين را سر لوحه زندگي خويش قرار داده ودردام خطر ناك اسراف وتبذيرگرفتار مانده است .
دركتاب اسلام وچالش اقتصادی آمده است :
از چند دهه تا کنون کشور های اسلامی از الگوی مصرفی که از فرهنگ مصرفی غرب گرفته شده پیروی می کنند ، فرهنگی که ارزش انسان را تجملات زندگی اش به مقدار چیزی که می‌خرد می سنجد . همچنین سبک زندگی گران بصورت که حتی برخی کشور های صنعتی نیز نمی‌تواند آن را تحمل کند ، در کشور های اسلامی که فقیرند الگوی فخر فروشی شده است .
وی می افزاید : قربانیان این نوع رقابت ، به زندگی فراتر از مقدورات شان ناگزیر می شوند وبرای تامین کسری ناشی از اختلاف در امد با خرج غیر منطقی به روش های فاسد وغیر اخلاقی پناه می‌آورند ، در نتیجه مصرف کل، افزایش وپس انداز کاهش یافته وتشکیل سر مایه ی که بر پس انداز های داخلی مبتنی نا کافی باقی می ماند . از آنجا که بیشتر کالا ها وخدمات لوکسی که متضمن فخر فروشی و مباهات است ،سرچشمه ی خارجی دارد، تقاضای پول خارجی افزایش بسیاری می یابد وبرای پرکردن شکاف بین عرضه وتقاضای پول چاره ای جزگرفتن قرض ازخارج که به افزایش بار بهره دین وفشار بیشتر بر منابع دراینده کمک می کند نیست. (52)

6- رقابت
 

يكي از عوامل رشد بشر روحيه رقابت و مقايسه گري است اما بايد متوجه بود كه اگر رقابت ، رقابت سالم وسازنده بود باعث پيشرفت خواهد شد چنا نكه قرآن مجيد ما را به مسابقه ورقابت بسوي خيرات ومسارعت سازنده دعوت مي نمايد: « فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ » (53)در نيكيها و اعمال خير، بر يكديگرسبقت جوييد.
واگر رقابت با جهت منفي صورت گيرد ، قطعا هركه سريع تر است به هلاكت زود تر خواهد رسيد ، چنانچه كساني هستند كه بخاطر چشم وهمچشمي وكم نياوردن از حريفان در مصرف وتجمل گرايي آن چنان سرعت مي گيرند كه به كوتاه ترين مدت همه چيز را قرباني اين رقابت عاري از عقل وحاكي از جهل مي نمايد .

7- وسواس
 

وسواس يك نوع بيماري رواني است كه اضافه بر هدر دادن عُمر و فرسودن اعصاب وقواي روحي وجسمي ازموجبات‌وريشه هاي اسراف نيز محسوب مي‌‌‌‌ شود. به عنوان مثال ، شخصي كه دروضو يا غسل گرفتار وسواس است،به خيال اين كه وضو و غسلش بهتر و كامل تر انجام مي گيرد چند برابر افراد معمولي آب مصرف مي‌نمايد و باعث اسراف در منابع طبيعي مي گردد .حضرت پيامبر (صلي‌الله‌عليه واله )روزي از كنار سعد مي‌گذشت و او در حال وضو گرفتن بود(وگويااسراف مي‌كرد) حضرت فرمود:: لاتُسرِف ياسَعد؛ اي سعد! اسراف مكن ، قالَ: اَفي الوضوءِ سَرَفٌ؟ سعد عرض كرد: اي پيامبرخدا ! آيا در وضوء هم اسراف هست؟ قالَ: نَعَم وَ إن كُنتَ عَلي نَهرٍجارَ»(54): حضرت فرمود: آري ، گرچه در كنار نهر باشي. وقتي مصرف زياد آب براي وضوء در كنار نهر اسراف باشد در شرايط فعلي كه با تلاش ها و هزينه ها هنگفت آب بدست ما مي رسد تكليف ما روشن است و آنچه را وسواسي اعمال مي كند، همان اسراف وتبذير است .

8-رفاه زدگي
 

خانواده اي كه درآمدمالي وسرمايه اش تنها به اندازه ي ضرورت هاو نيازهاي اوست به ناچاربراي پاسخ گويي بدان ضرورت ها درصدد كنترل مصرف واندازهگيري درآن برخواهد آمد ولي اگرميزان ثروت ودرآمد آن برمقداراحتياجات ونيازهاي واقعيآن افزوده شود وچنانچه اعضا وبويژه مديرخانواده از تربيت اخلاقي وفرهنگ صحيح مصرفبي بهره باشند به خيال اينكه زياده روي واسراف به بنيه ي مالي آنان خللي نميرساندو اين ثروت هميشه در كنارش خواهد بود به اين عمل كشيده خواهد شد.
پر واضح است كه با ثروت و ثروتمندي مخالف نيست ولي ثروتي كه مستي وغرور آور باشد و زمينه‌اي اسراف و زياده روي شود مذموم دانسته شده است زيرا هر چند ثروت زياد شود باز هم ما نمي‌توانيم در هر جا و هر قسم كه دل ما بخواهد مصرف نماييم زيرا اينها امانت هاي الهي در دست ما هستند كه با اعتدال و بدون اسراف وولخرجي بايد مصرف گردد .
امام صادق(عليه السلام) مي‌فرمايد:«المالُ مالُ اللهِ يَضَعَهُ عِندَالرَجُلِ وَدائِعَ وَ جَوَّزَ لَهُم اَن يأكُلُوا قَصداً وَ يَلبِسُوا قَصداً وَ يَنكِحُوا قَصداً وَ يَركِبُوا قَصداً»(55) ثروت متعلق به خداست و خداوند متعال به عنوان امانت آن را در اختيار مردم قرار داده است و با رعايت ميانه روي براي آنان مجاز شمرده كه بخورند ، بپوشند ، ازدواج كنند و از وسائل نقليه استفاده كنند.بنا بر اين ثروت فراوان در صورت نبودن ايمان وضعف اخلاق ، موجب اسرافكاري ، تجاوز وطغيان مي‌شود . امروز در دنياي غرب كه كه بر محور سرمايه داري ميچرخد وبيشترين ثروت جهان را مي بلعند آمار اسراف واسراف گري را با رقم بالايي به خود اختصاص داده است،و ثروت اضافي درايجاد اسرافكاري شان بيداد مي كند ، به عنوان مثال به بعضي آمار كه داده اند نتيجه تحقيقاتي كه اخيرا در بريتانيا انجام شد از اسراف بي‌رويه مواد غذايي در اين كشور پرده برداشت. اين تحقيق جديد آمار سرگيجه‌آوري از دور ريختن مواد غذايي توسط بريتانيايي‌ها را مورد تاكيد قرار داده كه براساس پاره‌اي گمانه‌زني‌ها ارزش سالانه اين اسراف فراگير به حدود 10 ميليارد پوند (15 ميليارد دلار)‌ بالغ مي‌شود. بريتانيايي‌ها براساس اين تحقيق كه با حمايت مالي دولت گوردون براون، نخست‌وزير اين كشور انجام شد‌، هر‌روز‌بطور‌ميانگين4/4ميليون‌عدد‌سيب،‌220‌هزار‌قرص‌نان،‌6/1‌ميليون‌عدد‌،‌موز،550هزارعددمرغ،1/5 ميليون‌عددسيب‌ زميني ، 660هزار تخم‌مرغ‌و3/1ميليون‌بستهماست‌را‌دورمي‌ريزند ، و بدتر آن كه دست‌اندركاران اين تحقيق به شواهدي دست يافتند كه مويد اين واقعيت بود كه بخش اعظم اين مواد غذايي به شكل دست نخورده و بي آن كه مصرف شده باشند به دليل انقضاي دوره مصرف دور ريخته مي‌شوند. در اغلب موارد طولاني شدن دوره نگاهداري مواد غذايي در يخچال عامل دور ريختن‌شان عنوان شده است. صورتحساب مواد غذايي كه هر روز توسط خانواده‌هاي انگليسي دور ريخته مي‌شوند طي يك‌سال براي زوجي بدون همسر به حدود 600‌‌دلار بالغ مي‌شود و چنانچه اين خانواده فرزندي هم داشته باشند مبلغ اين صورتحساب به 810 دلار افزايشپيدا مي‌كند..مقامات لندن، پايتخت بريتانيا هزينه‌هاي جمع‌آوري، انتقال و نابودي اين مواد غذايي اسرافي را در حدود يك ميليارد پوند(5/1 ميليارد دلار) در سال تخمين زده‌اند. عمليات نابود‌‌سازي مواد غذايي دور ريخته شده به آزاد‌سازي گاز متان منجر مي‌شود كه تاثير مخربي بر لايه ازون دارد. گمان مي‌رود حذف اين حجم عظيم دورريز مواد غذايي از انتشار سالانه 18 ميليون تن دي‌اكسيدكربن جلوگيري كند. اين اسراف ها در حالي صورت مي گيرد كه ميليون ها انسان گرسنه وفقير در جهان وجود دارد ، رئيس بانك جهانى گفته است: 800 ميليون نفر در جهان گرسنه‏اند. اطلاعات شماره 14214: هر شب يك ميليون نفر گرسنه مى‏خوابند و سالانه بين 10 تا 20 ميليون نفر در جهان در اثر گرسنگى با علتهاى منسوب به آن مى‏ميرند، به موجب آمارى كه نقل شده، تعداد فقرا در جهان‏3/1 ميليارد نفر تخمين شده كه اغلب آنها در آسيا و آفريقا زندگى مى‏كنند، هر سال 12 ميليارد نفر كودك از گرسنگى يا بيمارى مى‏ميرند .(56)

9- طغيان واستكبار
 

آن گاه كه روحيه ي استكبار وطغيان در وجود انساني ريشه دواند، باسرعت وشتاب وصفناپذيري به سوي زندگي همراه با اسراف وتبذيرپيش مي رود. قرآن كريم مي‌فرمايد: «اِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفينَ» (57) به درستي كه فرعون در روي زمين استكبار ورزيد وهمانا او ازاسراف پيشگان بود. وبازمي‌ فرمايد«إِنَّهُ كانَ عالِياً مِنَ الْمُسْرِفينَ» (58) وهمانا فرعون برتري جو وازاسرافگرانبود.
در اين دو آيه متبركه ، خداي متعال فرعون را باصفت مسرف معرفي نموده ودرهر كدام، بعد از صفت اسرافگري او از ذكراستكبار ورزي وبرتري طلبي او سخن به ميان امده است ، كه اين خود گويايارتباطي تنگاتنگ وجدايي ناپذير،بين اين دو خصيصه ي شيطاني است وبيان گر اين نكتهاست كه طاغوت منشي واستكبار،خود از عوامل اساسي تجاوز به حقوق واموال مردم وزيادهروي در بهره جويي هاواسراف درسرمايه هاي عمومي وشخصي به حساب مي آيد.

10- استعمار
 

اسراف يكي از نقشه هاي استعمار براي تحت سلطه در آوردن ملتها رواج اسراف و گسترش فرهنگ مصرف زدگي در ميان آنان است تا بدين وسيله وا بستگي آنان را فراهم كنند ، فرعون كه يكي از افراد متكبر و برتري خواه است از جمله مسرفين معرفي شده است لذا در قران مجيد آمده است :«‌اِنَّ‌فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفينَ» (59)همانا فرعون در زمين گردن كشي كرد و از اسراف پيشگان بود . امروزه نيز غارتگران جهاني كه درصدد تحميل سلطه ي شوم خود برملت هاي ضعيفند، بيداري وهشياريتوده‌هاي مردم را بالا ترين خطر براي خود در راه نيل به اهدافشان ،احساس مي كنندولذا همواره مي كوشند تا اين مانع بزرگ راازمسير خود با روش ها وابزارهايگوناگون بردارد ،مانند مشغول نمودن اقشار مردم به انواع سرگرمي هاي تحريك آميزهمچون اشاعه فحشا دربين جوانان، بويژه گسترش فرهنگ ولخرجي و اسرافگري ، زيرا استعماراز اين طريق هم توانسته بازار فروشي برايكالاهاي مصرفي اضافي خويش فراهم كند وهم موفق شده تا توده هاي مردم را همواره درگيرتاُمين هزينه سنگين زندگي براي پركردن خلاً ناشي ازمصرف بي‌رويه ثروتسازد.بنابراين مردم فرصتي براي انديشيدن صحيح‌نخواهنديافت و مجبورخواهند بودتماملحظات زندگي خويش را در راه تاُمين رفاه مادي بهترورقابت درآن صرف نمايند.

نتيجه:
 

درآخر اين نوشتار به اين نتيجه مي رسيم كه اسراف در لغت تجاوز از حد مي‌آيد كه شامل هرگونه تعدي وتجاوز از حد مي شود، ولي در اصطلاح به معناي زياده روي ريخت و پاش هاي بي معنا مي‌باشد .
در قرآن مجيد بطور متعدد از آن به عنوان يك صفت مذموم يادشده است ودر روايات معصومين(‌عليهم السلام) دعوت به اعتدال واقتصاد ودوري از اسراف وتبذير در مصرف مورد تاكيد قرارداده و براي مصرف اموال الگويي صحيح را بيان نموده است . اسراف واسرافگري پيامد هاي بسيار تلخ وناگوار دنيوي واخروي را به همراه دارد، و نيز براي اين پديده اي شوم ، علل وعواملي همچون: جهل و ناداني ، خودنمايي، تربيت نا سالم ، فساد اخلاقي ، تقلييد و الگو پذيري، رقابت ، وسواس، رفاه‌زدگي... را نام برد.درپايان اين كه امروزه دنياي بشريت وبويژه جوامع مسلمين عليرغم اينكه دين اسلام دين اعتدال است دچار صفت ناشايست اسراف وتبذيراست در حال كه ميليون ها مسلمان گرسنه وفقير با مرگ دست وپنجه نرم مي‌كنند. براي مبارزه با اين برنامه شيطاني واستكباري ابتدا بايد عوامل آن را شناخت وسپس آن ها خشكاند و به‌جاي آن الگوي صحيح ومعقول مصرف را ارئه نمود و اين امر در عمل بايد از اولياي امور ومسئولين‌مملكت كه الگوي جامعه هستند شروع گردد تا ديگران الگو پذيرد وهمه با هم براي مبارزه بااين پديده درد ناك وشكننده بسيج شويم وخداوند متعال با وعده« وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ »(60)آنها كه در راه ما (باخلوص نيت)جهاد كنند ، قطعابه راههاي خود، هدايتشان خواهيم كرد.)ياري خواهد نمود.

پي نوشت ها :
 

* محصل جامعه المصطفي العالميه واحد اصفهان مقطع كار شناسي ارشد
1 . مشايخي قدرت الله ، حقوق از ديدگاه امام سجاد(ع) ص437
2 . واژه تبذير بدين جهت مطرح شد كه در اصطلاح و بسياري از روايات واژه اي اسراف وتبذير در كنار هم مي‌آيد.
3 . التحقيق ج 5 ص142
4 . مجمع البحرين، ج‏3، ص217.
5 . فرهنگ معين،ج1،ص266.
6 . حسين نوري ، اقتصاد اسلامي ، ص34
7 . مفردات الفاظ القرآن،ص113
8 . مجمع البحرين، ج‏3، ص217.
9 . فرهنگ معین، ص1021
10 . ايت اله مكارم در مورد تفاوت لغوي اين دو واژه مي‌فرمايد:« وقتى اين دو واژه در مقابل هم قرار گيرند« اسراف» به معنى خارج شدن از حد اعتدال، بى آنكه چيزى را ظاهرا ضايع كرده باشد،مثلا ما غذاى خود را آن چنان گران قيمت تهيه كنيم كه با قيمت آن بتوان عده زيادى را آبرومندانه تغذيه كرد،در اينجا از حد گذرانده‏ايم ولى ظاهرا چيزى نابود نشده است، اما« تبذير» و ريخت‏وپاش آنست كه آن چنان مصرف كنيم كه به اتلاف و تضييع بيانجامد مثل اينكه براى دو نفر ميهمان غذاى ده نفر را تهيه ببينيم، آن گونه كه بعضى از جاهلان مى‏كنند و به آن افتخار مى‏نمايند، و باقيمانده را در زباله‏دان بريزيم و اتلاف كنيم».(تفسيرنمونه‌ج12ص97) .
11 . تاج العروس ج، 12ص 270.
12 . بحارالانوارج75ص302.
13 . تفسير نورالثقلين ، ج4ص67.
14 . تفسيرنمونه،ج12،ص97.
15 . سيد حسين ، مير معزي ،اقتصاد كلان با رويكرد اسلامي ، ص108.
16 . زيرا خداوند حكيم به خوردني ها وآشاميدني هاي نا پاك و حرام دستور نمي‌دهد.
17 . به نظر مي‌‌رسد مراد از اين نهي حرمت باشد زيرا در ساير آيات قرآن براي مسرفين تعابير شديدي مانند ما مسرفين را هلاك كرديم ، آنها در آتشند و يا اينكه فرعون وقوم لوط را اسرافكار مي‌داند بكار رفته است.
18 . اعراف 31.
19. امروزه در تحقيقات دانشمندان آمده كه سر چشمه بسياري از بيماري ها پرخوري و زياده روي در تغذيه است . طبيب مسيحى وقتي اين آيه واين حديث پيامبر(ص) :«‌المعدةُ بيتُ الادواءِ و الحميةُ رأسُ كلّ دواءٍ ‏» معده خانه همه بيماريها است، و امساك سرآمد همه داروها است را شنيد گفت: «ما ترك كتابكم ولانبيكم لجالينوس طبا» قرآن شما و پيامبرتان براى جالينوس (طبيب معروف) طبى باقى نگذارده است.(تفسيرنمونه ج6ص188) .
20 . فرقان ،67.
21 . زمر53.
22 . اسرا33.
23 . نهج البلاغه ، نامه 47.
24 . غررالحكم و دررالكلم ج 6، ص 52، ش 75115.
25 . وسايل الشيعه ، ج5،ص337.
26 . رفيعي محمدي ،ناصر ، گفتار رفيع، ج اول،ص149به نقل از تفسير عياشي .
27 . جوادي املي ، نسبت دين ودنيا بررسي و نقد نظريه سكولاريزم ،صص -246-224
28 . نسا ، 5.
29. جوادي آملي ، انتظار بشر ازدين صص219 و223 .
30 . مستدرك الوسائل ، ج13،ص17.
31 . ا يت اله حسين نوري ، اقتصاد اسلامي ، ص40.
32 . مشايخي قدرت الله ، حقوق از ديدگاه امام سجاد(ع) ص437.
33 . فرقان، 67
34 . بحارالانوار، ج103، ص16.
35 . احمدعلي يوسفي، نظام اقتصادي علوي ، ص357.
36 . همان ، ص54.
37 . غررالحكم ،ص75.
38 . غررالحکم، فصل‏۴۹، ص‏۴۸۳.
39 . فرقان ، 67.
40 . اسرا، 27.
41 . بحارالانوار، ج50 ص292، ح66.
42 . محمد حسين ابراهيمي ، اقتصاد در قرآن ، ص 24.
43 . مطهري ، مرتضي، گفتارهاي معنوي ص161 به نقل از سفينه البحار ج2 ص503.
44 . اعرافف81.
45 . نمل 55.
46 . تحف العقول ص300.
47 . بحارالانوار، ج1، باب4، علامات العقل و جنوده ، ص106.
48 . ميزان الحكمه، ج1 ، ح1661.
49 . نهج البلاغه (دشتي) نامه 31 ص522.
50 . ميزان الحكمه ، ج4، ح 8491.
51 . - بقره ، 170.
52 . محمدعمر ، چپرا ، اسلام وچالش اقتصادي ، سازمان انتشارات پژو.هشگاه فرهنگ وانديشه اسلامي ،ص 410.
53 . - بقره ،148.
54 . بحارالانوار،ج75 ، ص303.
55 . - بحارالانوار، ج103، ص16.
56 . K:\1\JameJamOnline_ir.htm
57 . يونس 83.
58 . دخان 30و31.
59 . يونس 83.
60 . عنكبوت، 69.
 

منابع
1- قرآن كريم
2- نهج البلاغه، ترجمه: دشتي، قم، انتشارات آل علي (عليه السلام) چاپ چهارم 1381.
3- بحارالانوار، مجلسي ، محمدباقر، تهران ، اسلاميه.
4-. ابراهيمي، محمد حسين، اقتصاد درقرآن ،قم، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي ،چاپ اول، 1375.
5- اصفهاني، الراغب ، المفردات في غريب القرآن، تحقيق: صفوان عدنان ، داوري ، دمشق دارالقلم ، بيروت ، 1370.
6- جوادي آملي ، عبدالله، انتظار بشر ازدين ، چاپ چهارم ، قم، اسراء ، 1385
7- جوادي املي ، عبدالله، نسبت دين ودنيا ، چاپ چهارم ، قم، اسراء ، 1385
8- چپرا ، محمدعمر ، اسلام وچالش اقتصادي سازمان انتشارات پژو.هشگاه فرهنگ وانديشه اسلامي
9- حراني، حسن بن شعبه، تحف العقول ، تحقيق : علي اكبر غفاري، قم ، دفترانتشارات اسلامي ، چاپ دوم 1404 .
10- حسيني ، سيد محمد مرتضي ، تاج العروس ، بيروت لبنان ، دارالفكر، چاپ اول 2005م .
11- درايتي، مصطفي غررالحكم و دررالكلم قم ، مكتب الاعلام الاسلامي ، مركز ابحاث والدراسات الاسلاميه ، 1371.
12- رفيعي محمدي ،ناصر ، گفتار رفيع، قم، معروف ، چاپ دوم، 1388.
13- طريحي، فخرالدين ، مجمع البحرين، تحقيق: سيداحمد حسيني، تهران، دفترنشرفرهنگ اسلامي ، چاپ سوم 1378.
14- عاملي ، شيخ حر، وسائل الشيعه ، قم آل البيت ، 1416ق.
15- محمدي ري شهري، محمد ، ميزان الحكمه،قم ،دارالحديث،مترجم حميد مشايخي، چاپ پنجم1384.
16 - مشايخي قدرت الله ، حقوق از ديدگاه امام سجاد(ع)،قم انصاريان،چاپ اول1379.
17- مصطفوي ، التحقيق، بيروت ، دارالكتب، چاپ سوم ، 2009 م.
18- مطهري ، مرتضي، گفتارهاي معنوي ،قم ،صدرا،چاپ شانزدهم1374.
19- مكارم شيرازي و همكاران ، ناصر، تفسيرنمونه، تهران ، دارالاسلاميه ، چاپ بيست و نهم، 1384.
20-معين،محمد، فرهنگ ، تهران ، زرين ، چاپ سوم 1386..
21- مير معزي، سيد حسين ، اقتصاد كلان با رويكرد اسلامي ،.تهران ، سازمان انتشارات پژو.هشگاه فرهنگ وانديشه اسلامي ، چاپ اول ، 1384.
22- نوري ، حسين اقتصاد اسلامي ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي ، 1362
23- نوري طبرسي ، ميرزا حسين ، مستدرك الوسائل ، قم موسسه ال البيت ، چاپ اول ، 1407ه.
24- يوسفي، احمدعلي، نظام اقتصادي علوي ،تهران، سازمان انتشارات پژو.هشگاه فرهنگ وانديشه اسلامي ، چاپ دوم ، 1386.
K:\1\JameJamOnline_ir.htm -25